اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جدایی فکندن

نویسه گردانی: JDʼYY FKNDN
جدایی فکندن . [ ج ُ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوری افکندن . فرقت انداختن :
جفت چرا کردشان به حکمت و صنعت
چون بمیانشان فکند خواست جدایی .

ناصرخسرو.


رجوع به جدایی و جدا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.