گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جد و جهد نویسه گردانی: JD W JHD جد و جهد. [ ج ِدْ دُ ج َ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) سعی و کوشش . پشت کار. فعالیت : وامی ست بزرگ شکر او برتوبگذار بجد و جهد وامش را. ناصرخسرو.و در مکاسب جد و جهد لازم شمرد. (کلیله و دمنه ).این کلمه با کردن استعمال میشود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه واژه معنی جد و جهد کردن جد و جهد کردن . [ ج ِدْ دُ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوشش کردن . سعی نمودن . رجوع به جد و جهد شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود