اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جراحت بستن

نویسه گردانی: JRʼḤT BSTN
جراحت بستن . [ ج ِ ح َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) زخم بستن . در تداول امروز، پانسمان کردن زخم :
مادرش بجسته سرش از تن بگسسته
نیکو و باندام جراحتش ببسته .

منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 78).


غلام را فرمود تا تیر از وی جدا کرد و جراحت ببست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 353).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.