گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جرعه چکانیدن نویسه گردانی: JRʽH CKANYDN جرعه چکانیدن . [ ج ُ ع َ / ع ِ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) شربت یا آشامی از آب یا شراب چکانیدن : چو می خوری بلبم نیز جرعه ای بچکان که مردمی نبود باده نوش تنها را.امیرخسرو دهلوی (از ارمغان آصفی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود