گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جرعه خوردن نویسه گردانی: JRʽH ḴWRDN جرعه خوردن . [ ج ُ ع َ / ع ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) یک شربت یا آشام از آب و شراب خوردن : تبسم از لبش چون جرعه ای خوردمنادی زد که شیرینی دلم برد.زلالی خوانساری (از ارمغان آصفی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود