اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جرعه فشاندن

نویسه گردانی: JRʽH FŠANDN
جرعه فشاندن . [ ج ُ ع َ / ع ِ ف ِ دَ ] (مص مرکب ) یک آشام یا شراب افشاندن :
ما صبوحی طلبان صوفی صافی نفسیم
جرعه بر صبح فشاند لب میخواره ٔ ما.

طالب آملی (از ارمغان آصفی ).


دیده می پالای و گیتی خاکپای
جرعه های این بر آن خواهم فشاند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.