اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جرم

نویسه گردانی: JRM
جرم . [ ج َ رَ ] (ع مص ) خوردن گرفتن جرام خرما را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) خطا و گناه . (از اقرب الموارد).
- لاجرم ؛ لابد و لامحاله و هرآینه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و فراء گوید: این کلمه در اصل به معنای لابد و لامحاله بود و بر اثر رواج و کثرت استعمال به معنی قسم تغییر معنی یافت تا آنکه بمنزله ٔ کلمه «حقّا» درآمد و به همین جهت جواب آن بلام مفتوح مصدر گردد. چنانکه گویند: «لاجرم لافعلن کذا» و «لاجرم لاتینک »؛ ای حقا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و در آن لغاتی است : لاذاجرم ، لا اَن ْ ذاجرم ، لا عن ذاجرم و لاجَرم ، لاجَرُم ، لاجَرِم ، لاجُرم . (منتهی الارب ). در فارسی به معنی ناگریز و ناچار ولاعلاج استعمال میشود : لاجرم حقهای آن پیر مشفق نگاه داریم در فرزندان وی که پیش مااند. (تاریخ بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
جرم . [ ج ِ ] (اِخ ) شهری است نزدیک بدخشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بلادی است وراء ولوالج نزدیک بدخشان . (از تاج العروس ). شهری است...
جرم . [ ج َ ] (اِخ ) نام بطنی است از عرب قضاعه . (منتهی الارب ). مؤلف صبح الاعشی دارد: جرم ، طائفه ٔ هفتم از قضاعه است و آنان اولاد جرم ...
جرم . [ ج َ ] (اِخ ) نام بطنی از طائفه ٔ طی است . (منتهی الارب ). مؤلف صبح الاعشی آرد: بطنی است از قبیله طی بدین نام و نسب ، بنوثعلبةبن ...
جرم . [ ] (اِخ ) قصبه ای است از توابع طوس و در پای آن قلعه و چند پاره دیه است که از توابع آن است . (نزهة القلوب ج 3 ص 151).
جرم . [ ج َ] (اِخ ) ابن عمروبن غوث . از طائفه ٔ طی . او جدی است جاهلی و از اولاد وی «بنوجیان » است آنان در غزة و دارم و بلدالخلیل (در فلسطین...
جرم . [ ] (اِخ ) ابن کهلان . از علمای انساب یمن بود. رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 395 شود.
تنمایه, جِرم مفهومی بنیادی در فیزیک است که به طور شهودی «مقدار مادهٔ موجود در جسم» را می‌نمایاند. (فیزیک/ شیمی)
جُرم: jorm این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی آستار می باشد
جرم بخش . [ ج ُ ب َ ] (نف مرکب ) جرم بخشنده . آن که گناهکار را عفو کند : ساقیا می ده که رندیهای حافظ عفو کردآصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش .ح...
جرم پوش . [ ج ُ ] (نف مرکب ) آن که گناه پوشد. (یادداشت مؤلف ) : در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش .حافظ.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.