جزاء
نویسه گردانی:
JZʼʼ
جزاء. [ج ِ ] (ع مص ) پاداش دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || غالب آمدن کسی را در جزا دادن . (منتهی الارب ). غلبه کردن کسی را در پاداش دادن . (از تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) ج ِ جزیة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ جزیه ، بمعنی خراج زمین و آنچه از ذمی میگیرند. (از آنندراج ).
- جزاء رؤس اهل ذمه ؛ خراج سرانه که از کافران ذمی گرفته میشود. (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جزاء. [ ج َ ] (ع مص ) پاداش دادن . (از منتهی الارب )(ترجمان القرآن عادل بن علی ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (...
حرف شرط و جزاء. [ ح َ ف ِ ش َ طُ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: یائی است ملینه که در اواخر افعال معنی شرط و جزا دهد، چنانکه ا...
خواجه ٔ روز جزاء. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ زِج َ ] (اِخ ) لقب رسول اکرم (ص ). خواجه ٔ کائنات . خواجه ٔ دوسرا. خواجه ٔ روز قیامت . (یادداشت بخط مؤ...
جزا. [ ج َ ] (از ع ، اِمص ، اِ) پاداش . سزا. داشاد. شیان و مکافات خواه در خیر باشد یا شر. (ناظم الاطباء). عوض نیکی یا بدی . (فرهنگ نظام ). پادا...
هدیه یا کار کسی را برابر آن چه داده یا کرده عوض دادن.
جذاء. [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جَذوَة و جاذی و جَذاة و جِذوة و جُذوة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رجوع به کلمات مزبور شود.
جذاء. [ ج َذْ ذا ] (ع ص ، اِ) رحم بریده و غیرموصول . (آنندراج ). رحم جذاء؛ رحم بریده و غیرموصول . (منتهی الارب ). رحم قطع شده که صله ٔ آن ر...
جذاء. [ ] (ع اِ) اصطلاح ریاضی و آن حاصل ضرب اعداد باشد. چنانکه جذاء ده در ده صد است . (یادداشت مؤلف ).
جذاء. [ ج َذْ ذا ] (اِخ ) نام موضعی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در بیت زیر نام موضعی است : بغیتهم مابین جذاء و الحشاو اوردتهم ماءا...
جزع . [ ج َ زَ ] (ع اِمص ) فغان و فریاد و زاری و ناله و اندوه و بی صبری و ناشکیبایی . (از ناظم الاطباء) : اگر مادرش [ حسنک ] جزع نکرد و چنا...