اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جزا دادن

نویسه گردانی: JZʼ DʼDN
جزا دادن . [ ج َ دَ ] (مص مرکب ) پاداش دادن . مزد دادن . اجرت دادن . کیفر و مجازات کردن . دین . (ترجمان القرآن عادل بن علی ) :
یارب دوام عمر دهش تا بقهر و لطف
بدخواه را جزا دهد و نیکخواه را.

سعدی .


به روز حشر که فعل بدان و نیکان را
جزا دهند بمکیال نیک و بد پیمای .

سعدی .


یا دولتا اگر بعنایت نظر کنی
واخجلتا اگر بعقوبت دهی جزا.

سعدی .


و رجوع به جزا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.