اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جزایر

نویسه گردانی: JZʼYR
جزایر. [ ج َ ی ِ ] (اِ)نام سلاح جنگ و آن بندوقی کلان باشد. (آنندراج ) : جزایرهای اژدردهان آتش بار را بر سر دست قرار داده به یک شلیک دود از نهاد زنبورک چیان برآورده ، اکثری را هدف گلوله ٔ جزایر نموده مابقی زنبورکچیان از شر گلوله ٔ جزایر تاب مقاومت نیاورده فرار نمودند... ایرانیان به ضرب گلوله ٔ جزایر و توپچیان به خالی کردن توپهای پی درپی ... (از مجمل التواریخ گلستانه ). و اهل قلعه از بروج توپ و تفنگ و جزایر و خمپاره مانند ستاره از هر طرف بر آنها میریختند. (تاریخ گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
جزائر میورقة. [ ج َءِ رِ ؟ ] (اِخ ) جزیره های پربرکتی است در اندلس که میوه ها و مراعی بسیار و آب و هوای لطیف و پاک و بدون آفت و عاهة دارد. ...
جزائر سعادات . [ ج َ ءِ رِ س َ ] (اِخ ) همان جزائرالخالدات است . رجوع به جزائر خالدات شود.
جزائر مزغنای . [ ج َ ءِ رِ ؟ن ْ نا ] (اِخ ) نام ناحیه ای است به اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 54 شود.
جزائر خالدات . [ ج َ ءِ رِ ل ِ ] (اِخ ) همان جزائرالسعادة است که منجمان در آثار خود آورده اند. این جزائر در بحر محیط در اقصای مغرب قرار گرفته ...
جزائر دیوامحل . [ ج َ ءِ رِ ؟ ] (اِخ ) نام جزائری بحدود چین و جاوه و بنگاله . رجوع به از سعدی تا جامی ص 434 شود.
جزائر بنی مرغنای . [ ج َ ءِ رِ ب َ م َ غ َ ] (اِخ ) شهریست به مغرب . (منتهی الارب ).
جزائر دریاهای خاور. [ ج َ ءِ رِ دَرْ ی ِ وَ ] (اِخ ) نامی است که در ترجمه ٔ ج 3 تاریخ ادبیات ادوارد برون به سرزمین بریتانیا اطلاق شده است ....
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.