اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جزعین

نویسه گردانی: JZʽYN
جزعین . [ ج َ ] (ص نسبی ) بگونه ٔ جزع . منسوب به جزع :
ماهی در آبگیر دارد جزعین زره
آهو در مرغزار دارد سیمین شکم .

منوچهری .


به جزعین پرده و قیرین عروسان
امیران را شبستان تازه کردی .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
جز این . [ ج ُ ] ( حرف اضافه + ضمیر) (از: جز + این ) غیر ازاین . سوای این . به استثنای این . رجوع به جُز شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.