جع
نویسه گردانی:
Jʽ
جع. [ ج َع ع ] (ع مص ) گل خوردن . || پرتاپ کردن گل بسوی کسی . (تاج العروس ).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جا خوش کردن . [ خوَش ْ / خُش ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جا خوش کردن در جائی ؛ اقامت آنجا را پسندیدن . || بمزاح ،در جائی که عادةً بسیار نباید ماندن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قضا و تقدیر الهی می آید و فضای زمین ( بر ما ) تنگ می شود .