اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جعة

نویسه گردانی:
جعة. [ ج َ ع َ ] (ع اِ) ۞ بکنی جو. نبیذ جو. (منتهی الارب ). بوزه و آب جو. (ناظم الاطباء). آب جو و آن شراب مسکری است که از جو سازند. نبیذالشعیر. فقاع . مزر. بیره . ۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
جاه و جلال . [ هَُ ج َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شکوه . دم و دستگاه . ابهت : با چنین جاه و جلال از پیشگاه سلطنت آگهی و خدمت دلهای آگه میکن...
جاه طلبیدن . [ طَ ل َ دَ ] (مص مرکب ) مقام خواستن . تلاش کردن در بدست آوردن مقام . رتبه جستن : حجت آری که همی جاه و بزرگی طلبی هم بر آ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.