اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جف

نویسه گردانی: JF
جف . [ ج َف ف ] (ع مص ) فراهم آوردن و بردن مال خود را. (تاج العروس ). || خشک کردن : «حین یجف علیه الهواء»، «ثوبه یجف علیه »(دزی ). || خشک شدن : «ینبت کثیراً ببرکة الفیل اذا جف عنها الماء». (دزی ). || درازبودن جامه ٔ کسی برای او: «ثوبه یجف علیه ». (دزی ).
- جف القلم ؛ (از جف القلم بما هو کائن الی یوم الدین ) یعنی قلم بر آنچه مقدر است و در لوح محفوظ آمده خشک گردید و آنچه بر قلم تقدیر رفته تغییر نپذیرد. مجازاً به معنی گذشت و تغییر نپذیرد بکار میرود :
همچنین تأویل قد جف القلم
بهر تحریض است بر شغل اهم .

مولوی .


راز پنهان با چنین طبل و علم
آب جوشان گشته از جف القلم .

مولوی .


معنی جف القلم کی این بود
که جفاها با وفا یکسان شود
بل جفا را هم جفاجف القلم
و آن وفا را هم وفا جف القلم .

مولوی .


رجوع به مثنوی مولوی ، دفتر پنجم زیر عنوان «معنی جف القلم ...» و امثال و حکم ج 2 ص 584 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جف . [ ج َ / ج ُف ف ] (ع اِ) جماعت مردم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گروهی مردم . (مهذب الاسماء). || عدد بسیار. (اقرب الموارد) (منتهی ا...
جف . [ ج َف ف ] (ع ص ) پژمرده و محو. (غیاث ).
جف . [ ج ُف ف ] (ع اِ) غلاف شکوفه ٔ خرما. (منتهی الارب ). پوست کارد ۞ . (مهذب اسماء). || پوست غنچه ٔ شکوفه ٔ ناشکفته . || ظرفی از چرم که ...
جف . [ ج ُف ف ] (اِخ ) جد اخشید، محمدبن طغج فرغانی امیر مصر. (تاج العروس ). رجوع به اخشید در همین لغت نامه شود.
جف ء. [ ج َ ] (ع مص ) ۞ بر زمین انداختن (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کج کردن دیگ را تا آنچه در آن است بریزد در کاسه . (منتهی الارب ) ...
جف القلم /jaffa(o)lqalam/ معنی قلم خشک شد. Δ مٲخوذ از حدیث «جَفَّ القَلَمُ بِما اَنت لائقٌ» (= خشک شد قلم به آنچه سزاوار بودی) یا «جَفَّ القَلَمُ بِما...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
امید راهی
۱۳۹۹/۰۳/۱۰
0
4

معنایش این نیست که قلم تقدیر هرچه نوشته همان خواهد شد مثلا هر قدر نیکی کنی بدی خواهی دید و هر قدر بدی کنی نیکی خواهی دید. معنی جف القلم این است که اگر خوبی کنی پاداش خوب خواهی دید و اگر بدی کنی جزای بد خواهی دید، و بالجمله منظور این است که از هرچیزی خاصیت ذاتی ان چیز را باید انتظار داشت ، ومعنی جف القلم همین است که بر هر فعلی اثار و خواص ذاتی آن فعل مترتب می شود.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.