جفا گفتن . [ ج َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) توبیخ و ملامت سخت کردن . دشنام و ناسزا گفتن
: یعقوب علی بن الحسن الدرهمی را بنشاند و بسیار جفا گفت . (تاریخ سیستان ). و عبدوس را نیز خوانده و بسیار جفا گفته . (تاریخ بیهقی ). امیر پشیمان شده بود از هر چه رفت بدین بقعت و پیوسته جفا میگفت بوالحسن را ... (تاریخ بیهقی ).
نیارست دشمن جفا گفتنم
چنان کز شنیدن بلرزد تنم .
سعدی .