اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جفت بودن

نویسه گردانی: JFT BWDN
جفت بودن . [ ج ُ دَ ] (مص مرکب ) پیوسته شدن و مانند هم بودن . (ناظم الاطباء). لنگه و تای چیزی بودن . نظیر و عدیل چیزی بودن . || استوار بودن و در جای خود قرار داشتن : در اطاق جفت است ؛ یعنی ، درست بسته شده است . || قرین و دمساز بودن :
همه روز با درد و غم بود جفت
ز اندیشه چون شب درآمد نخفت .

فردوسی .


دگر روز قیصر به بالوی گفت
که امروز با اندیان باش جفت .

فردوسی .


بدان جایگه شاد و خندان بخفت
تو گفتی که با ایمنی بود جفت .

فردوسی .


کاری است مرا نیکو حالی است مرا خوب
با لهو و طرب جفتم و با کام و هوی یار.

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.