گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جفت گیر نویسه گردانی: JFT GYR جفت گیر. [ ج ُ ] (نف مرکب ) جفت گیری کرده . با جفت بهم آمده . باجفت فراهم آمده ، به قصد نتاج و باروری : ز ترک چگل خواست چینی کمان به جم گفت کای نامور میهمان کزین دو کبوتر شده جفت گیرکدام است رایت که دوزم به تیر.اسدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود