اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جلال

نویسه گردانی: JLAL
جلال . [ ج َل ْ لا ] (اِخ ) راهی است بنجد سوی مکه . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
جلال ازرک . [ج َ اَ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان بابل است .این دهستان در قسمت باختری شهر بابل واقع و محدود است از ش...
جلال اسیر.[ ج َ اَ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم هجری است . وی به سال 1049 هَ . ق . = 1639 م . درگذشت . رجوع به تاریخ ادبیات ایران ادوارد ...
جلال طبیب . [ ج َ ل ِ طَ ] (اِخ ) رجوع به جلال شیروانی شود.
جلال یمنی . [ ج َ ل ِ ی َم َ ] (اِخ ) حسن بن احمد ملقب به جلال الدین . فقیه و مفسر و ادیب و منطقی است و شروح و حواشی و مختصرات و اشعاری دا...
جلال جعفر. [ ج َ ج َ ف َ ] (اِخ ) اصلش از فراهان است از توابع قم . وی مردی کریم و اهل فتوت و مروت بوده و همواره از زراعت و دهقانی تحصیل ...
چشمه جلال . [ چ َ م َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد که در 30 هزارگزی جنوب باختری فریمان و 4 هزارگزی جنوب ...
سید جلال حسینی (زادهٔ ۱۴ بهمن ۱۳۶۰ در بندر انزلی[۴]) بازیکن فوتبال سابق اهل ایران است. او در ۱۱۵ بازی برای تیم ملی ایران به میدان رفت و سابقهٔ کاپیتان...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جلال منشی . [ ج َ ل ِ م ُ ] (اِخ ) خواجه ... بعضی او را کرمانی نوشته اند ولی ظاهرش این که اصفهانی باشد. وی از معاصرین خواجه شمس الدین محم...
جلال‌الدین همایی (۱۳ دی ۱۲۷۸،اصفهان -۲۹ تیر ۱۳۵۹،تهران)[۳]، نویسنده، ادیب، شاعر،ریاضی‌دان و تاریخ‌نگار معاصر ایرانی است. همایی قرآن و الفیه را از حفظ ...
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۶ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.