اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جلال الدین

نویسه گردانی: JLAL ʼLDYN
جلال الدین . [ ج َ لُدْ د ] (اِخ ) ابوسعید. رجوع به ابوسعید بویرانی در همین لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
جلال الدین پورانی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ] (اِخ ) مکنی به ابویزید از مشایخ معروف زمان میرزا بابر بود. وی در شب دوشنبه دهم ذی قعده ٔ سال 862 هَ ...
جلال الدین پورانی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ] (اِخ ) مکنی به ابوسعید نبیره ٔ مولانا جلال الدین ابویزید و ازمشایخ معروف زمان سلطان حسین میرزا بود، شاه ...
جلال الدین تبریزی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ت َ ] (اِخ ) از بزرگان اولیاء است که در غاری در جبال کامرو ساکن بوده است . ابن بطوطه بطوری که خود مین...
جلال الدین قزوینی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ق َ] (اِخ ) رجوع به خطیب دمشقی در همین لغت نامه شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
استاد سید جلال الدین آشتیانی در سال 1304 خورشیدی در شهرستان آشتیان دیده به جهان گشود و بعد از طی مراحل ابتدایی تحصیلات در زادگاه خود، برای تکمیل آموخت...
جلال الدین درگزینی .[ ج َ لُدْ د ن ِ دَ گ َ ] (اِخ ) ابن قوام الدین ابوالقاسم وزیر سلطان محمدبن محمود بوده شمس الدین ابوالنجیب امراء و ارکان د...
جلال الدین ترکستانی . [ ج َ لُدْ دن ِ ت ُ ک ِ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان بزرگ عهد اولجایتو بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 683 شود.
جلال الدین تورانشاه . [ ج َ لُدْ د ] (اِخ ) حاکم و وزیر شاه شجاع . دستورالوزراء آورده است که وی بفرمان شاه شجاع به حکومت ابرقو رسید و سپس ...
جلال‌الدین خوارزمشاه خاقان شاهنشاه[۱] Coin of Jalal ad-Din Mingburnu.jpg درهم جلال‌الدین خوارزمشاه سلطان خوارزمشاهیان سلطنت ۱۲۲۰ – ۱۲۳۱ میلادی تاج‌گذا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۸ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.