جلال الدین
نویسه گردانی:
JLAL ʼLDYN
جلال الدین . [ ج َ لُدْ د ] (اِخ ) علی بن بهاءالدین سام از ملوک بامیان است . وی پس از پدر هفت سال در بامیان حکومت کرد. در آن سال که سلطان محمد خوارزمشاه در ماوراءالنهر بود ناگاه بجانب بامیان ایلغار کرد و بی خبر بسر جلال الدین علی رسید و پس از کشتن وی قلمروش را بتصرف درآورد. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 609 و610). و رجوع به ابوعلی جلال در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
جلال الدین مینکبرنی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ک َ ب ِ ] (اِخ ) ابن قطب الدین محمد از شاهان خوارزمشاهی است .رجوع به دستور الوزراء ص 230، 235، 267، 323...
جلال الدین نومسلمان . [ ج َ0لُدْ د ن ِ ن ُ م ُ س َ ] (اِخ ) رجوع به جلال الدین حسن بن محمدبن حسن شود.
جلال الدین خوارزمشاه . [ ج َ لُدْ د خا رَ ] (اِخ ) رجوع به خوارزمشاه در همین لغت نامه شود.
قاضی جلال الدین کاشانی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) یکی از بزرگان دوران سلطنت معزالدین بهرام شاه . (حبیب السیر چ قدیم ، جزءچهارم از ج 2 ص ...
جلالالدین خوارزمشاه مِنْکُبِرْنی (منگبرتی)، آخرین سلطان سلسله خوارزمشاهیان * و فرزند ارشد سلطان محمدخوارزمشاه * . نام وی منکبرنی و لقبش...
علاءالدین محمد پسر جلال الدین حسن حکومت۶۱۸ الی ۶۵۳ ه.ق از سال۶۴۵ ه.ق به بعد دیگر دوره نزول اسماعیلیان شروع می شود و آنکس که ابتدای نزول و بالاخره سقوط...