اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جلبان

نویسه گردانی: JLBAN
جلبان . [ ج ُ ] (ع اِ)هانبان مانندی است از چرم و غلافی که شمشیر را در نیام کرده در آن گذارند. (منتهی الارب ). رجوع به جُلُبّان شود. || دانه ٔ خلر. نوعی از گیاه . (منتهی الارب ). غله ای باشد شبیه بکرسنه و آنرا در توابع یزد و کرمان همچو باقلای تر پزند و با نمک خورند، گاهی آرد هم کنندو از آن نان پزند و تازه ٔ آنرا نیز ناپخته خورند. (برهان ). معرب آن جلبان بضم اول و تشدید دوم مفتوح «تفس » و جلبان بکسر اول . ۞ (حاشیه ٔ برهان چ معین از دزی ج 1 ص 204 لک 1 ص 358).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
جلبان . [ ج ِ ل ِب ْ با ] (ع ص ) رجل جلبان ؛ مرد صاحب بانگ و غوغا. (منتهی الارب ). رجوع به جُلبّان شود.
جلبان . [ ج َل َب ْ با ] (ع ص ) رجل جلبان ؛ مرد صاحب بانگ و غوغا. (ازاقرب الموارد). رجوع به جُلبّان و جِلبّان شود.
جلبان . [ ج ُ ل ُب ْ با ] (ع اِ) خلر است و آن گیاهی است شبیه بماش و در تهذیب آمده است که دانه ای است تیره رنگ کمی بزرگتر و تیره تر از ما...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.