جلسة
نویسه گردانی:
JLS
جلسة. [ ج ُ ل َ س َ ] (ع ص ) بسیار نشیننده . (منتهی الارب ). کثیرالجلوس . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جلسة. [ ج َ س َ ] (ع مص ، اِ) یکبار نشستن . (منتهی الارب ).
جلسة. [ ج ِ س َ ] (ع اِ) نوعی از نشست . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). هیأتی که جالس بر آن هیأت نشیند. (از اقرب الموارد).
جلسه . [ ج َ ل َ س َ / س ِ ] (از ع ، اِ) اجتماع جمعی از مردم برای انجام امری یا شنیدن نطقی با داشتن یک رئیس : امروز من در جلسه ٔ مجلس شورا...
نشست گروهی با اندیشه های همسو یا ناهمسو و یا با دانش و تخصص هم سطح یا متفاوت که به دعوت کسی یا حزبی یا دولتی یا به صورت زمانبندی شده بر پایه قانون به ...