جلغ
نویسه گردانی:
JLḠ
جلغ. [ ج َ ] (ع مص ) بریدن گوشت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ): جلغ القوم بعضهم بعضاً بالسیف ؛ گوشت برید بعض ایشان مر بعض را بشمشیر. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
یمان جلق . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اکراد ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران ، واقع در56هزارگزی باختر کرج و 7هزارگزی راه شوسه ٔ کرج به ...
وادی جلق . [ ج َل ْ ل َ ] (اِخ ) ۞ ناحیه ای است در اندلس و راه آهنی که از قلعه ٔ ایوب ۞ می آیداز آن عبور می کند. (از الحلل السندسیة ج 2...
جلق واژه ای عربی و جایگزین پارسی آن سوکرویس sukravis می باشد که از واژه ی سنسکریت: سوکرویس رشتی sukravisreŝti ساخته شده است. 1ـ سوکرویس باعث می شود سی...