جلق
نویسه گردانی:
JLQ
جلق . [ ج ِل ْ ل ِ ] (ع اِ) دانه ای است بیمن مانند گندم . || کلمه ای است که بدان شتر نر را زجر کنند. (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
وادی جلق . [ ج َل ْ ل َ ] (اِخ ) ۞ ناحیه ای است در اندلس و راه آهنی که از قلعه ٔ ایوب ۞ می آیداز آن عبور می کند. (از الحلل السندسیة ج 2...
جلق واژه ای عربی و جایگزین پارسی آن سوکرویس sukravis می باشد که از واژه ی سنسکریت: سوکرویس رشتی sukravisreŝti ساخته شده است. 1ـ سوکرویس باعث می شود سی...
جلغ. [ ج َ ] (ع مص ) بریدن گوشت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ): جلغ القوم بعضهم بعضاً بالسیف ؛ گوشت برید بعض ایشان مر بعض را بشمشیر. (من...