اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جم

نویسه گردانی: JM
جم . [ ج ُم م ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَجَم ّ، بمعنی استخوان بسیارگوشت . (منتهی الارب ). || مرد بی نیزه در حرب . || گوسفند بی شاخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || فرج زن . || قدح . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جم رود. [ ] (اِخ )از چهارمحال اصفهان است . (مرآت البلدان ج 4 ص 266).
مهر جم . [ م ُ رِ ج َ ] (اِخ ) مهر سلیمان . (آنندراج ). مهر جمشید. خاتم و انگشتر جمشید. در حقیقت مراد از آن خاتم سلیمان است . در اسطوره های ایران...
پسر جمشید
تبار جمشید
جام جم، منظومه‌ای به زبان فارسی است که بر قالب مثنوی سروده شده‌است. شاعر این اثر، اوحدی مراغه‌ای، شاعر و عارف ایرانی است که به سال ۷۳۸ ه.ق مصادف با ۱۳...
جام جم، منظومه‌ای به زبان فارسی است که بر قالب مثنوی سروده شده‌است. شاعر این اثر، اوحدی مراغه‌ای، شاعر و عارف ایرانی است که به سال ۷۳۸ ه.ق مصادف با ۱۳...
تلویزیون
سینما
پیش قراولان؛ انبوه مردمان
مسند جم . [ م َ ن َ دِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرکب جم . کنایه ازباد است . (آنندراج ) (برهان ). || دنیا. عالَم . || هوای نفسانی . (از ن...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.