جماد
نویسه گردانی:
JMAD
جماد. [ ج َم ْ ما ] (ع ص ) یخ فروش . (منتهی الارب ). || سیف جماد؛ شمشیر بران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جماد. [ ج ِ ] (ع اِ) نوعی از جامه ها. (از اقرب الموارد). رجوع به جَماد شود.
جماد. [ ج َ ] (ع اِ) زمین . (از اقرب الموارد). || زمین که باران بآن نرسیده باشد. (منتهی الارب ). || سال بی باران . (منتهی الارب ) (از ا...
جمعد. [ ج َ ع َ ] (ع اِ) سنگهای جمعکرده شده . (منتهی الارب ). و صحیح آن جمعرة است چنانکه درلسان و تاج العروس آمده است . (ذیل اقرب الموارد...