جماء
نویسه گردانی:
JMAʼ
جماء. [ ج َ م َءْ ] (ع اِ) کالبد. (منتهی الارب ). شخص . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
اصطلاحی نظامی است و منظور از آن، گونه ای آموزش است که برای یکسان سازی رفتار تشریفاتی نظامیان داده می شود. اصل این آموزش برای فراگیری درست رژه رفتن و ا...
خارج جمع. [ رِ ج ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مستغل ۞ و املاک مفروز و موضوع از طومارجمعبندی . (ناظم الاطباء). اضافاتی که بستگی بمجموعه ...
حاصل جمع. [ ص ِ ل ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه از جمع کردن چند عدد بدست آید، مثلاً حاصل جمع 5 و 7، دوازده باشد: 12 = 7 + 5 .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این سه واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: فاتام یانس آریت fâtâm yâns ãrit (فاتام از سغدی: fatam: اول + یانس. «اوستایی»: شخص + آریت: جمع از سغدی آ...
دوم واژه ای پارسی و شخص و جمع عربی است؛ و پارسی جایگزین، این است: دوم یانس آریت dovvom yâns ãrit (یانس: شخص. «اوستایی» + آریت: جمع. از سغدی آذیت) ****...
خاطر جمع داشتن . [ طِ ج َ ت َ ] (مص مرکب ) خیال راحت داشتن : در عالم صورت تو میروی اما در حقیقت من میروم . خاطر جمع دار. (انیس الطالبین ص ...