اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جنان

نویسه گردانی: JNAN
جنان . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِجنت . (دهار) (لغت نامه ٔ مقامات حریری ). ج ِ جنت ، بمعنی بهشت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از غیاث اللغات از کشف اللغات و قاموس و منتخب ) :
آن باهنر تویی که ز هر دانشی دلت
آراسته ست همچو ز هر نعمتی جنان .

سوزنی .


مرغزاری سبز مانند جنان
سبزه رسته اندر آنجا تا میان .

مولوی .


با تو او چون است من هستم چنان
زیر پای مادران باشد جنان .

مولوی .


رجوع به جنت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جنان . [ ج َ ] (ع اِ) جامه . (منتهی الارب ). ثوب . (اقرب الموارد). || شب . || جنان لیل ؛ تاریکی شب .اندک تاریکی که در اول شب باشد. || ا...
جنان . [ ج ُ ](ع اِ) سپر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). تُرْس .
جنان . [ ج َ ] (اِخ ) کوه یا وادیی است به نجد. (معجم البلدان ) (مراصد).
(jonan) به معنی چنان. اما آموختن از وجه ترکیب، جُنان بوذ کی گفته اند. (هدایة المتعلمین فی طب ص 14)
باغ بهشت
جنان الورود. [ ج ِ نُل ْ وَ ](اِخ ) از توابع طلیطله است در اندلس . گویند کهف و رقیم مذکور در قرآن کریم بدانجاست . (معجم البلدان ).
طبقات جنان . [ طَ ب َ ت ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از طبقات عالم مثال است .رجوع به طبقات عالم مثال و حکمت اشراق ص 243 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.