اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جنگ

نویسه گردانی: JNG
جنگ . [ج ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چولائی خانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 2هزاروپانصدگزی باختر مالرو عمومی مشهد به کلات . موقع جغرافیایی آن دره و هوای آن سردسیری . سکنه ٔ آن 53 تن . شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
جنگ باز. [ ج َ ] (نف مرکب ) جنگ دوست و بهادر. غازی و شجاع . (ناظم الاطباء). جنگجو. (آنندراج ).
جنگ تپه . [ ج َ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، دارای 141 تن سکنه . آب آن از خان و محصول آن غلات و بزرک...
جنگ ساز. [ ج َ ] (نف مرکب ) آماده و مهیا برای جنگ . || بهادر و مرد جنگی . (ناظم الاطباء).
جنگ سرا. [ ج َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش رامسر شهرستان تنکابن ، دارای 430 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن لبنیات و چای . شغ...
جنگ نرم : نوع جدیدی از نبرد که در حوزه رسانه اتفاق می‌افتد. در تعریف جنگ رسانه‌ای گفته می‌‌شود جنگ رسانه‌ای (media war) استفاده از رسانه‌ها برای تضعیف...
جنگ تروا (به انگلیسی: Trojan War) (سدهٔ ۱۲ یا ۱۳ یا ۱۴ پیش از میلاد) یکی از بزرگترین جنگ‌ها در اسطوره‌شناسی یونان است. نبرد بین مردم آخایی و مهاجرنشین...
جنگ سگال . [ ج َ س ِ ] (نف مرکب ) مایل و شایق بجنگ . جنگجو. (ناظم الاطباء). جنگاور. (آنندراج ). آنکه ساز جنگ کند : به اقصای جهان از فزع تیغش...
جنگ دیده . [ ج َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کسی که جنگ کردن دیده باشد. آزموده در جنگ . (ناظم الاطباء). جنگ آزموده : زروبه رمد شیر نادیده جنگ...
جنگ جلاب . [ ج َ ج َ ] (اِ مرکب ) مکر و حیله . || کوشش بیهوده . || دفعالوقت . || گوشواره . (از ناظم الاطباء).
جنگ بازی . [ ج َ ] (حامص مرکب ) دلیری و دلاوری و باوقوفی درکار جنگ . || جنگ ساختگی . (ناظم الاطباء).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.