جواب کردن
نویسه گردانی:
JWʼB KRDN
جواب کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاسخ دادن . جواب نوشتن . || کسی را از خدمت و وظیفه خارج ساختن . بیرون کردن او را. || رد کردن : فلان به واسطه ٔ جور نبودن اجناس ، روزی چند مشتری را جواب می کند.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.