اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جور

نویسه گردانی: JWR
جور. [ ج ُ وَ ] (اِ) ۞ بالا که نقیض پایین و پشت است . (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جور شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جور شدن با کسی ؛ موافق شدن . توافق پیدا کردن .
جور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هر چیزی را جای مناسب خود قرار دادن . هر چیز را نزد متناسب خود جای دادن : جور کردن اجناس و امتعه ؛ کالاها و جن...
جبل جور. [ ج َ ب َ ل ِ ] (اِخ ) نام کوه بزرگی است متصل به دیاربکر از نواحی ارمینیه که دارای قلاع و قریه هائی است . (از معجم البلدان ) (مرا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پی جور شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پی جو شدن . رجوع به پی جو شدن شود.
پیاله ٔ جور. [ ل َ / ل ِ ی ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیاله ٔ مالامال . پیاله ٔ پر، چه جور یکی از خطوط جام جم است که بر لب بود. (از آنند...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.