اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جوش

نویسه گردانی: JWŠ
جوش . [ ج ُ وَ ] (اِخ ) دهی است به اسفراین . (منتهی الارب ). قصبه ایست در اسفراین .(قاموس ) (معجم البلدان ) (مرآت البلدان ج 4 ص 287).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
مس جوش کردن . [ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با مس مذاب لحیم کردن . با مس لحیم کردن . پیوستن دو جزء مسین بواسطه ٔ مس نه قلعی و چیزهای دیگر. (ی...
خون جوش زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) جوشیدن خون . || به هیجان آمدن . غضبناک و خشمگین گشتن . || به سر غیرت آمدن .
خون به جوش آمدن . [ ب ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) جوشیدن خون . خون جوش زدن . کنایه از سخت غضبناک شدن .
سدیم هیدروژن‌کربنات یا سدیم بی‌کربنات با فرمول NaHCO3 یکی از نمکهای سدیم در ترکیب با کربنیک اسید است که تنها یک اسیدی این ترکیب با سدیم جایگزین شده‌اس...
تارتاریک اسید یک اسید دوپروتونه و ارگانیک می‌باشد که به صورت طبیعی در بسیاری از میوه‌ها و سبزیجات همانند موز، انگور و تمر هندی یافت می‌شود. همچنین تار...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.