اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جو و گندم

نویسه گردانی: JW W GNDM
جو و گندم . [ ج َ / ج ُ وُ گ َ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سپید و سیاه :
خم شد قدت و بسجده ای خم نشدی
از هم پاشیدی و فراهم نشدی
رفتی از کار و گشت بیکاری بیش
ریشت جو و گندم شد و آدم نشدی .

اشرف (از آنندراج ).


رجوع به جوگندم و جوگندمی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
جوگندم . [ ج َ / جُو گ َ دُ ] (ص مرکب ) ریش جوگندم ؛ ریش که سیاه و سپید باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به جوگندمی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.