گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جویدن نویسه گردانی: JWYDN جویدن . [ ج َ دَ ] (مص ) خائیدن . مضغ. جاویدن . رجوع به جاویدن شود. || حرف را جویدن ؛ روشن و صریح نگفتن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. سهراب فرسیو ۱۳۹۸/۰۴/۰۷ 0 0 جویدن کسی = در فرهنگ مردم بهمعنی چشم زدن، چشم زخم زدن، چشم بد زدن نیز بهکار میرود؛ آنچنانکه در ترکیبات جائیدن و جاویدن و خائیدن و خاییدن- گویشهایی از جویدن- چون لب خاییدن، دست خاییدن، پشت دست خاییدن- حسرت خوردن را مییابیم. سهراب فرسیو ۱۳۹۸/۰۴/۰۹ 0 0 جویدن (در زبان مردم) = چشم زخم زدن بهکسی. (دنباله) از نتایج حسرت خوردن، چشم زدن. گاه نتیجهی عمل میتواند جای معنی را بگیرد و ترکیبات قدیمی ساده و لغات زائد حذف شود، پس عجب نیست اگر "پشتِ دست خاییدن" شده باشد: جویدن. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود