اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جهان آرا

نویسه گردانی: JHAN ʼARʼ
جهان آرا. [ ج َ ] (نف مرکب ) جهان آراینده . آرایش کننده ٔ دنیا. که مملکت را سر و سامان دهد :
نه هرگز بر دلم دردی نه بر خاطر مرا گردی
جهان را جمله آوردی بکامم ای جهان آرا.

ناصرخسرو.


اباطیل اقوال کذاب ... آفتاب رای جهان آرای او را حجاب تواند کرد. (سندبادنامه ). || پروردگار که خالق عالم باشد. (انجمن آرای ناصری ) :
جهان آرای بی صورت بشکل خویش کرد آدم
تو زین سان شعبه ٔ صورت ز نسل آدمی ، حاشا.

وصال شیرازی .


|| نام ماه ششم از ماههای ملکی . (انجمن آرای ناصری ). رجوع به جهان آرای شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
باغ جهان آرا. [ غ ِ ج َ ] (اِخ ) باغی بوده است بهرات بعهد تیموریان و صفویان و در آن باغ از محمدهمایون پادشاه گورکانی هنگام پناهندگی ، پذیر...
جام جهان آرا. [ م ِ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) جام جم . جام جهان نما. رجوع به این دو لغت شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.