اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جهد کردن

نویسه گردانی: JHD KRDN
جهد کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوشش کردن . سعی کردن :
ور جهد کند خواجه و گوید نخورم می
با جان و سر سلطان سوگندش میده .

منوچهری .


جهد کردیم تا نیالاید
بخرابات دامن پرهیز.

سعدی .


ای نفس جهد کن که چو مردان قدم نهی
ور پای بسته ای بدعا دست برگشا.

سعدی .


بسر نیامده طومار عمر جهدی کن
که چون قلم ز تودر هر قدم اثر مانَد.

صائب .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جد و جهد کردن . [ ج ِدْ دُ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوشش کردن . سعی نمودن . رجوع به جد و جهد شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.