گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چاپوک دست نویسه گردانی: CAPWK DST چاپوک دست . [ دَ ] (ص مرکب ) چابکدست . ماهر. تردست . کنایه از هنرمند یا صنعتگری که در صنایع دستی مهارت و استادی به کمال دارد : چه چاپوک دستی است ۞ بازی سگال که در پرده داند نمودن خیال .اسدی (ازانجمن آرای ناصری ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود