اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چارپهلو شدن

نویسه گردانی: CARPHLW ŠDN
چارپهلو شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چیز بسیار خوردن و بر پشت خوابیدن است . (برهان ) (آنندراج ). بسیار خوردن . سخت سیر شدن . ارتباع . تضلع :
آز را کز بدو خلقت جوع کلبی همدم است
چارپهلو شد شکم از سفره ٔ یغمای تو.

ابن یمین .


به خوان نعمت تو آز چارپهلو شد
ز بس که خورد مربا وقلیه و کولانج .

شمس فخری (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.