اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چاره برانداختن

نویسه گردانی: CARH BRʼNDʼḴTN
چاره برانداختن . [ رَ / رِ ب َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) چاره پیداکردن . (آنندراج ). چاره جستن :
یکی چاره باید برانداختن
به تزویر مردم خوری ساختن .

نظامی (از آنندراج ).


|| تدبیر نمودن . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.