گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چاره پژوه نویسه گردانی: CARH PŽWH چاره پژوه . [ رَ / رِ پ َ ] (نف مرکب ) چاره پژوهنده . چاره جو. وسیله جو. جویای تدبیر : سکندر بیامد دلی همچو کوه ز کرده پشیمان و چاره پژوه .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود