گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چاره داشتن نویسه گردانی: CARH DʼŠTN چاره داشتن . [ رَ / رِ ت َ ] (مص مرکب ) علاج داشتن . درمان داشتن : صبا گر چاره داری وقت وقت است که درد اشتیاقم قصد جان کرد.حافظ (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود