اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چاق شدن

نویسه گردانی: CAQ ŠDN
چاق شدن . [ ش ُدَ ] (مص مرکب ) فربه گشتن . فربی شدن . تنومند شدن .
- امثال :
سگ که چاق شد قورمه اش نمیکنند ، یا سگ که چاق شد گوشتش را نباید خورد، مثلی عامیانه است در مورد سفله ای که خداوند هستی شود و نااهلی یا نالایقی که بمقام و منزلتی رسد.
|| شفا یافتن . تندرست شدن . سالم شدن .
- چاق شدن کمانچه ؛ خشک شدن و کوک شدن آن است به مجاز :
کمانش چو ماه نو از آب و تاب
شده چاق بر آتش آفتاب .

ملاطغرا (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
قال چاق شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نزاع . جنگ پیدا شدن (در لهجه ٔ اصفهانی ).
چاق و چله شدن . [ ق ُ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فربه شدن . سمین شدن . پروار شدن . پرگوشت و پر چربی شدن . تنومند شدن . || شفا یافتن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.