اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چاک چاک شدن

نویسه گردانی: CAK CAK ŠDN
چاک چاک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکافته شدن . ترکیدن . پاره و دریده شدن . بسیار پارگی و شکافتگی بهم رسانیدن . شرحه شرحه و ریش ریش شدن :
خروشید و جوشید و برکند خاک
ز نعلش زمین شد همه چاک چاک .

فردوسی .


بلند آسمان چون زمین شد زخاک
بسی گردن و بر شده چاک چاک .

فردوسی .


ز خورشید تابان و از گرد و خاک
زبانها شد از تشنگی چاک چاک .

فردوسی .


در آواز او چرم جنگی پلنگ
شود چاک چاک و بخاید دو چنگ .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
چاک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پاره شدن . شکافته شدن . دریده شدن : یکی از کید شد پرخون دوم شد چاک از تهمت سوم یعقوب را از بوش روشن گشت ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.