گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چاک خوردن نویسه گردانی: CAK ḴWRDN چاک خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) شکافته شدن . ترکیدن . پاره شدن . دریدن . مجروح شدن . زخم خوردن . بریده شدن و شکافتن عضوی از بدن یا جامه و جز آن : چاکها از دم نسیم خورم تارهای کفیده را مانم .مسیح کاشی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود