گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چاکری کردن نویسه گردانی: CAKRY KRDN چاکری کردن . [ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نوکری کردن . خدمتگری کردن . ملازم خدمت کسی بودن یا شدن : نیرزد بخیل آنکه نامش بری و گر روزگارش کند چاکری .سعدی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود