اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چامه سرائیدن

نویسه گردانی: CAMH SRʼʼYDN
چامه سرائیدن . [ م َ / م ِ س َ دَ ] (مص مرکب ) شعر سرودن . شعر گفتن . سخن منظوم گفتن . کلام با وزن و قافیه ساختن . || سرودخواندن ، نغمه ساز کردن . شعر و تصنیف با آواز خواندن . سرود و غزل در دستگاه موسیقی خواندن یا نواختن :
بزد دست و طنبوردر برگرفت
سرائیدن چامه اندرگرفت .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.