اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چاه کندن

نویسه گردانی: CAH KNDN
چاه کندن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایجاد چاه نمودن . گودی استوانه شکل عمیق کردن در زمین . گودال عمیق کندن . چه کندن . نَجخ . اعتفام . (منتهی الارب ) :
ای که تو از ظلم چاهی میکنی
از برای خویش دامی می تنی .

مولوی .


تو ما را همی چاه کندی به راه
بسر لاجرم درفتادی به چاه .

سعدی (بوستان ).


با دیگران بگوی که ظالم به چَه فتاد
تا چاه دیگران نکنند از برای خویش .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.