چپ افتادن . [ چ َ اُ دَ ] (مص مرکب ) چپ بستن . || مخالفت کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اعتراض کردن . (ناظم الاطباء). مخالف یا دشمن بودن . (فرهنگ نظام ).
-
چپ افتادن باکسی ؛ کینه از وی بدل گرفتن . با او بد شدن . دشمن شدن با وی
: از چشم هوس عیش و طرب افتاده است
با راست روان زمانه چپ افتاده است .
ظهوری (از آنندراج ).
|| مکاری ورزیدن . (آنندراج ). حیله بکار بردن . (ناظم الاطباء). || در طرف چپ افتادن چیزی . (فرهنگ نظام ). برگشتن بطرف چپ
: با حریفان همه درساخته غیر از با ما
کشتی ما و تو افتاده همین تنها چپ .
شفایی (از آنندراج ).
رجوع به چپ بستن شود.