اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چراغ چشم

نویسه گردانی: CRʼḠ CŠM
چراغ چشم . [ چ َ /چ ِ غ ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از فرزند است . (برهان ). کنایه از فرزند محبوب و عزیز. (انجمن آرا) (آنندراج ). نظیر «قرةالعین » در عربی . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرزند. (ناظم الاطباء) (مجموعه ٔ مترادفات ص 286). مرادف جگرگوشه ، جگربند، میوه ٔ دل ، نور چشم ، پور. (مجموعه ٔ مترادفات ص 286) :
بدو گفت ای چراغ چشم مادر
سزد گر نالی از بهر برادر.

فخرالدین اسعد(ویس و رامین ).


رجوع به فرزند شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
چشم چراغ . [ چ َ / چ ِ م ِ چ ِ ] (اِ مرکب ) بمعنی خوبی و روشنایی . (آنندراج ). چراغ . چشم و چراغ . رجوع به چراغ و چشم و چراغ شود. || هر چیز...
چشم و چراغ .[ چ َ / چ ِ م ُ چ ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سبب بینائی و سرمایه ٔ بصارت . (آنندراج ) : قائدچشم و چراغ عالمی گردد چو شمع...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.