چراغ چشم . [ چ َ
/چ ِ غ ِ چ َ
/ چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از فرزند است . (برهان ). کنایه از فرزند محبوب و عزیز. (انجمن آرا) (آنندراج ). نظیر «قرةالعین » در عربی . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرزند. (ناظم الاطباء) (مجموعه ٔ مترادفات ص
286). مرادف جگرگوشه ، جگربند، میوه ٔ دل ، نور چشم ، پور. (مجموعه ٔ مترادفات ص
286)
: بدو گفت ای چراغ چشم مادر
سزد گر نالی از بهر برادر.
فخرالدین اسعد(ویس و رامین ).
رجوع به فرزند شود.