اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چراغ کشتن

نویسه گردانی: CRʼḠ KŠTN
چراغ کشتن . [ چ َ / چ ِ ک ُ ت َ ] (مص مرکب ) چراغ خاموش کردن . اطفای چراغ کردن . چراغ نشاندن . چراغ گل کردن . چراغ پف کردن . خاموش کردن چراغ . (ناظم الاطباء) :
کشتم بباد سرد چراغ فلک چنانک
بوی چراغ کشته شنیدم بصبحگاه .

خاقانی .


چراغ کیان کشته شد کاش من
بمرگش چراغ فلک کشتمی .

خاقانی .


باد دریغ در دلم کشت چراغ زندگی
بوی چراغ کشته شد سوی هوای آسمان .

خاقانی .


رجوع به چراغ خاموش کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.